English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8046 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stream U نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
streamed U نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
streams U نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rafale U رگبار توپ رگبار گلوله
volley U رگبار
showered U رگبار
salvoes U رگبار
showering U رگبار
hail shower U رگبار
showers U رگبار
cloud burst U رگبار
shower U رگبار
volleyed U رگبار
volleying U رگبار
volleys U رگبار
cloudburst U رگبار
burst U رگبار
salvo U رگبار
cloudbursts U رگبار
bursts U رگبار
spate U سیلاب رگبار
short burst U رگبار کوتاه
spring shower U رگبار بهاری
cyclic U مسلسل رگبار
salvo U اتش رگبار
battery left U رگبار از راست یا از چپ
long burst U رگبار بلند
salvoes U اتش رگبار
salvo fire U اتش رگبار
first salvo U اولین رگبار
rainy U تر رگبار گرفته
rafale U رگبار مسلسل
electron shower U رگبار الکترونی
meteoric shower U رگبار تیر شهاب
meteor shower U رگبار تیر شهاب
hailstorm U طوفان یا رگبار تگرگ
hailstorms U طوفان یا رگبار تگرگ
pash U رگبار تند باریدن سر
burst interval U فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
thundershower U رگبار همراه با رعد وبرق
strafe U با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafes U با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafed U با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
scat U مالیات صدای پاره شدن چیزی رگبار باران
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
marks man U تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر
garand rifle U نوعی تفنگ نیمه خودکار
Biro U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biros U نام تجارتی نوعی قلم خودکار
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
shooter U تیرانداز
gunners U تیرانداز
gunner U تیرانداز
shotgunner U تیرانداز
sagittarius U تیرانداز
archers U تیرانداز با کمان
marksman U تیرانداز ماهر
bowman U تیرانداز با کمان
experts U تیرانداز ممتاز
marksmen U تیرانداز ماهر
toxophilite U تیرانداز کماندار
archer U تیرانداز با کمان
sniper U تیرانداز از خفا
sharpshooter U تیرانداز ماهر
snipers U تیرانداز از خفا
sharp shooter U تیرانداز ممتاز
expert U تیرانداز ممتاز
sharp shooter U تیرانداز درجه 1
expert gunner U تیرانداز ماهرتوپخانه
bowman U تیرانداز کمان کش
snipers U تیرانداز ماهر تفنگ
body alinement U تنظیم بدن تیرانداز
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
expert badge U نشان تیرانداز ممتاز
sniper U تیرانداز ماهر تفنگ
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
station U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
marksman U تیرانداز ماهر [ارتش و ورزش]
stations U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stationed U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
toxophilite U تیرانداز ماهر با تیر و کمان
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
benchrest U سکو برای تکیه دادن تیرانداز
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
creeps U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
cheekpiece U تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
creep U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
blending U مخلوط
mixtures U مخلوط
composite U مخلوط
hash U مخلوط
mixers U مخلوط کن
mixer U مخلوط کن
blenders U مخلوط کن
mixed U مخلوط
compost U مخلوط
mixture U مخلوط
macedoine U مخلوط
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
admixtion U مخلوط
admixture U مخلوط
blender U مخلوط کن
blend U مخلوط
blends U مخلوط
confused U مخلوط
blent U مخلوط شد
mixing U مخلوط کردن
mixture control U کنترل مخلوط
ternary mixture U مخلوط سه تایی
terpenoid U مخلوط باترپن
puddles U مخلوط کردن
puddle U مخلوط کردن
lean mixture U مخلوط رقیق
mixing in place U امیختن در جا مخلوط در جا
unadulterated U مخلوط نشده
mingled U مخلوط کردن
pug mill U اسیای گل مخلوط کن
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
powder mixer U گرد مخلوط کن
mix U امیزه مخلوط
mix U مخلوط ترکیبی
rich mix U مخلوط پر مایه
mingle U مخلوط کردن
intermingling U با هم مخلوط کردن
intermingles U با هم مخلوط کردن
intermingled U با هم مخلوط کردن
mixes U امیزه مخلوط
intermingle U با هم مخلوط کردن
blends U مخلوط کردن
blends U مخلوط امیختگی
mixed glue U چسب مخلوط
crab cocktail U مخلوط خرچنگ
mixed gas U گاز مخلوط
syncrasy U مخلوط کردن
solid solution U کریستال مخلوط
mell U مخلوط کردن
porridge U چیز مخلوط
weak mixture U مخلوط ضعیف
meddled U مخلوط کردن
mixture U بتن مخلوط کن
meddles U مخلوط کردن
mixed crystal U کریستال مخلوط
mixtures U بتن مخلوط کن
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
laudanum U مخلوط افیون
meddle U مخلوط کردن
mingling U مخلوط کردن
mingles U مخلوط کردن
hash U مخلوط کردن
mixers U مخلوط کننده
blend U مخلوط کردن
mixes U مخلوط ترکیبی
blend U مخلوط امیختگی
mixer U مخلوط کننده
admix U مخلوط کردن
melange U مخلوط امیختگی
miscible U مخلوط شدنی
intermeddle U مخلوط کردن
homogeneous mixture U مخلوط همگن
heterogeneous mixture U مخلوط ناهمگن
melts U مخلوط کردن
unscourced wool U پشم مخلوط
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
commix U مخلوط کردن
melt U مخلوط کردن
hot mixer U مخلوط کننده
azeotropic mixture U مخلوط ازئوتروپ
cryogen U مخلوط سرمازا
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
staff U مخلوط سیمان و گچ
confect U مخلوط کردن
azeotropic mixture U مخلوط همجوش
immiscible U مخلوط نشدنی
blent U مخلوط کرد
gas mixture U مخلوط گاز
Recent search history Forum search
1olivine
1Vintage style
1coffee table conversation piece
2transmembrane
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
0معادل کرستاسه در انگلیسی چیست؟
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com